کد مطلب:95545 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143
[صفحه 104] در كنار فرات سپاس بی دریغ سزاوار خداوندیست كه روز و شب را آفریده است و شب را به روز و روز را به شب می سپارد. و تا خورشید طلوع می كند، ستارگان را افول می دهد و چون آفتاب غروب می كند، ستارگان را برمی فروزاند. روزها همه چیز را در نظرگاه مردم قرار می دهد و شبها همه چیز را در پرده ظلمت می پوشاند. من در تمام روز و شب در تمای لحظات تاریك و روشن، چشم و دل، بر حكم و فرمان حق دارم و زبانم در ستایش اوست. سپاس و درود سزاوار خداوندی است كه عطا و انعامش پایان ندارد و شكر نعماتش پاسخ الطافش نیست. و اما... ای مردم بعد از ستایش و ثنا شما را آگاهی می دهم كه لشگریان پیشتاز سپاه به میدان نبرد اعزام شده اند تا در ساحل فرات تجمع نمایند و آماده فرمان باشند. من چنان مصلحت دیده ام كه از فرات بگذرم و بسوی مسلمانان كه در آنسوی دجله مسكن گزیده اند روی آورم و آنان را بیاری شما برانگیزم تا سپاه قوی تر و استوارتر گردد و خصم را فروكوبد...
صفحه 104.